- غلبه کن
- در مشبک که از چوب یا نی درست کنند و مانع دیدن داخل خانه نباشد، غلبکن، غلبکین، آژگن
معنی غلبه کن - جستجوی لغت در جدول جو
- غلبه کن
- گیر جامه به میخ و مانند آو و پاره شدن آن
- غلبه کن ((غُ لْ بِ کَ))
- از بیخ کنده شدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گیر کردن جامه به میخ یا چیز نوک تیز دیگری و پاره شدن آن چون مثلثی که دو ضلع آن از اصل جدا شده و یک ضلع بجامه پیوسته باشد
چیره شدن
چیره و پیروز شدن، کنایه از فریاد کردن
ترونیدن چیره شدن چیره شدن برکسی فایق آمدن
بسیار شدن فراوان بودن
واژه پارسی است گرده کن یا قلوه کن شدن، گیر کردن پارچه به چیز نوک تیز و پاره شدن آن
ویژگی پارچه یا جامه ای که به میخ یا چیز دیگر گیر کرده و سوراخ شده باشد
Overcome, Overpower
преодолеть , одерживать верх
überwinden, übermächtigen
подолати
pokonać
superar, dominar
superar, dominar
surmonter, dominer
superare, sopraffare
overwinnen, overmeesteren
काबू पाना , दबाना
mengatasi, mengalahkan
극복하다 , 압도하다
להתגבר , לגבור
克服 , 制服
克服する , 圧倒する
üstesinden gelmek, baskın çıkmak
kushinda
জয়লাভ করা , পরাস্ত করা
قابو پانا
آنکه غلط و اشتباه کند، بسیار غلط گوی
حمل کننده غله از جایی بجایی کشنده غله
پنجره های شبکه دار که در پیش درها نصب کنند، دری از چوب باریک یا نی بافته چون پنجره ای مشبک که غالبا دهقانان در خانه یا باغ نصب کنند و از ورای آن باغ آشکار است