جدول جو
جدول جو

معنی غلبه کن - جستجوی لغت در جدول جو

غلبه کن
در مشبک که از چوب یا نی درست کنند و مانع دیدن داخل خانه نباشد، غلبکن، غلبکین، آژگن
تصویری از غلبه کن
تصویر غلبه کن
فرهنگ فارسی عمید
غلبه کن
گیر جامه به میخ و مانند آو و پاره شدن آن
تصویری از غلبه کن
تصویر غلبه کن
فرهنگ لغت هوشیار
غلبه کن
((غُ لْ بِ کَ))
از بیخ کنده شدن
تصویری از غلبه کن
تصویر غلبه کن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

گیر کردن جامه به میخ یا چیز نوک تیز دیگری و پاره شدن آن چون مثلثی که دو ضلع آن از اصل جدا شده و یک ضلع بجامه پیوسته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
چیره شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
چیره و پیروز شدن، کنایه از فریاد کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
ترونیدن چیره شدن چیره شدن برکسی فایق آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غلبه شدن
تصویر غلبه شدن
بسیار شدن فراوان بودن
فرهنگ لغت هوشیار
واژه پارسی است گرده کن یا قلوه کن شدن، گیر کردن پارچه به چیز نوک تیز و پاره شدن آن
فرهنگ لغت هوشیار
ویژگی پارچه یا جامه ای که به میخ یا چیز دیگر گیر کرده و سوراخ شده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غلبه کردن
تصویر غلبه کردن
Overcome, Overpower
دیکشنری فارسی به انگلیسی
преодолеть , одерживать верх
دیکشنری فارسی به روسی
überwinden, übermächtigen
دیکشنری فارسی به آلمانی
काबू पाना , दबाना
دیکشنری فارسی به هندی
극복하다 , 압도하다
دیکشنری فارسی به کره ای
克服する , 圧倒する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
üstesinden gelmek, baskın çıkmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
জয়লাভ করা , পরাস্ত করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از غلط کن
تصویر غلط کن
آنکه غلط و اشتباه کند، بسیار غلط گوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غله کش
تصویر غله کش
حمل کننده غله از جایی بجایی کشنده غله
فرهنگ لغت هوشیار
پنجره های شبکه دار که در پیش درها نصب کنند، دری از چوب باریک یا نی بافته چون پنجره ای مشبک که غالبا دهقانان در خانه یا باغ نصب کنند و از ورای آن باغ آشکار است
فرهنگ لغت هوشیار